سفارش تبلیغ
صبا ویژن
خداوند، کریم است و کَرَم را دوست می دارد، خوهای والا را دوست می دارد و خوهای پست را ناخوش می دارد . [رسول خدا صلی الله علیه و آله]
کل بازدیدها:----19345---
بازدید امروز: ----4-----
بازدید دیروز: ----1-----
متولد عرفات

 

نویسنده:
سه شنبه 86/12/21 ساعت 11:17 عصر

بالاخره یه روزی از این شهر می رم

بالاخره یه روزی با یه بقچه خالی می رم

مهم اینه برام که برم

به یه شهر دوست داشتنی

شهری که کسی کسی رو نمی شناسه

کسی زبون کسی رو بلد نیست

کسی کسی رو نمی تونه ناراحت کنه

آخه دیگه زبون تو این شهر فایده ای نداره

ولی

شهری که من می رم ،خیلی قشنگ

چون آدمها دل همو نمی شکنند

چون حق همو نمی خورند

چون همو اذیت نمی کنند

چون به کسی نمی گند از حق خودت بزن ؛چون من دوستش ندارم؛ چون به نفعم نیست

ولی قبل از اینکه برم حتما حتما

این قلب شکسته رو می فروشم

 

کهنه فروش داد میزد.................اسباب کهنه می خریم .................چراغ شکسته می خریم .............

بی اختیار داد زدم....................کهنه فروش قلب شکسته می خری

 

 


    نظرات دیگران ( )
نویسنده:
سه شنبه 86/12/14 ساعت 8:44 عصر

طاهره می گه بنویس ....حتی اگه می خواهی از چیزهای دیگر بنویسی

من به یه نتیجه ای رسیدم : خیلی شعار می دهم

و اونها رو تو ذهنم اونقدر هک می کنم که باورم می شه...

ولی  راستش اینه :

زندگی سختتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتت

خیلی سخت

 

اونقدر که هی باید تو دلم بگم : و خدایی که در این نزدیکی است...

 

متاسفم که زندگی دوست داشتنی نیست

متاسفم که هر چی تلاش کنی آخرش هم هیچ! اصلا به احتمال 90 % راهت هم غلط بوده

متاسفم که آدمها هی همو اذیت می کنن

متاسفم که .............

 

هیچ چیز قشنگی نیست , چون حتی گل های دنیا هم خار داره!

 

اصلا دیگه به چرایی ها و فلسفه های احمقانه افکارم اهمیت نمی دهم , چون زند گی مرگ تدریجی است ....

 

امان از دست من , چون من هم آدمم

 

از بس باید بگی شاید اون ها یه طور دیگه فکر می کنن/شرایط شون فرق می کنه / منظورت رو نفهمیدن / قصدی ندارن که /گناه دارن///////////خسته شدم

و می دونم که قائدتا یه آدم هایی هم از من خسته شدن

 

اگه قرار من بقیه رو اذیت کنم و بقیه هم منو , پس ای کاش هیچ کدوم زبون همو بلد نباشیم , ای کاش توی یه کره دیگه بودیم یا اصلا نبو دیم

 

می دونم هر کی اینو بخونه می خواهد منو متقائد کنه که نه , زندگی چه چیزهایی داره که ....

ولی من فکرم اینه:

وایسا دنیا من می خواهم پیاده شم

شایه اینظوری یه سخنران و شعار ده از این سر این دنیای دنی و بد بخت دست بر داره

 

طاهره جان نوشتم !

راست راست راست

 

و خدایی که از همه بیشتر تو رو نارحت می کنم : شرمنده


    نظرات دیگران ( )

  • لیست کل یادداشت های این وبلاگ
  • زندگی
    من نگرانم...
    شاید سلام
    پایان
    [عناوین آرشیوشده]

  •  RSS 

  • خانه

  • ارتباط با من
  • درباره من

  • پارسی بلاگ
  • درباره من

  • لوگوی وبلاگ

  • فهرست موضوعی یادداشت ها

  • مطالب بایگانی شده

  • لوگوی دوستان من

  • اوقات شرعی

  • اشتراک در وبلاگ

  •