سفارش تبلیغ
صبا ویژن
آدمى با دمى که برآرد گامى به سوى مرگ بردارد . [نهج البلاغه]
کل بازدیدها:----19352---
بازدید امروز: ----11-----
بازدید دیروز: ----1-----
متولد عرفات

 

نویسنده:
جمعه 86/10/21 ساعت 11:35 عصر

نمی دانم ایشان چگونه وداع کرد, آنهم با مدینه!

مدینه ای که پیامبر کنار ابوبکر و عمر است!

مدینه ای که مادرش را شب مخفیانه زیارت می کند!

پدرش هم که نیست

برادرش را هم که تیر باران کردند.

 

اما دین واجب تر بود

وداع کرد و رفت

ای کاش ذره ای امید به زیارت دوباره مدینه النبی داشت

آخر امثال من هم وقتی از مدینه می روند انگار دارند جانشان را می گیرند

حاضر بودم جانم را بدهم ,اینقدر که وداع با مدینه سخت است

دیگر غربتش هم برایت یک دنیا می ارزد

آخر آنجا جزو دنیا حساب نمی شد

آنجا بهشتی بود که ما صاحبخانه اش را گم کرده بودیم

اگر امید به دیدار کعبه نبود ,اگر آنجا خانه خالقم نبود , اگر حج نبود و اگر امید به زیارت دوباره مدینه نبود ما هم توان وداع نداشتیم

                                                                      اما افسوس که ایشان هیچ امیدی نداشت ....

    نظرات دیگران ( )

  • لیست کل یادداشت های این وبلاگ
  • زندگی
    من نگرانم...
    شاید سلام
    پایان
    [عناوین آرشیوشده]

  •  RSS 

  • خانه

  • ارتباط با من
  • درباره من

  • پارسی بلاگ
  • درباره من

  • لوگوی وبلاگ

  • فهرست موضوعی یادداشت ها

  • مطالب بایگانی شده

  • لوگوی دوستان من

  • اوقات شرعی

  • اشتراک در وبلاگ

  •